اقبال دریافت که تصوف پیشین ما، تصوف سنتی ما بیش از اینکه متمایل به اختیار باشد متمایل به جبر است. آدمی را تبدیل به قطرهای در یک دریای بزرگ میکند تبدیل به ذرهای میکند که در دل یک مغناطیس عظیم افتاده است و از خود قدرت جنبش ندارد و به همین سبب همه جا دعوت به رخوت و رکود میکند و آدمی را در این جهان هیچکاره میداند برای اینکه او را از دل این مغناطیس جبرآور بیرون بکشد ترجیح اقبال لاهوری بر این است که آدمی خودیتی دارد استقلالی دارد اختیاری دارد و در زیر
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت